سلام
شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها ) بر امام زمان (علیه السلام) و شیعیانشان تسلیت باد
- ۰ نظر
- ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۰۹
سلام
شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها ) بر امام زمان (علیه السلام) و شیعیانشان تسلیت باد
وإن أبا بکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه ، فبعث إلیهم عمر ، فجاء فناداهم وهم فی دار علی ، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب وقال : والذی نفسه عمر بیده . لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها ، فقیل له : یا أبا حفص ، إن فیها فاطمة ؟ فقال : وإن فی روایة أن عمر جاء إلى بیت فاطمة فی رجال من الأنصار ونفر قلیل من المهاجرین .
الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الشیری - ج 1 - ص 30 .
ابی بکر به دنبال عده ای که حاضر نشده بودند با او بیعت کنند بود همان افرادی که نزد علی ( علیه السلام ) تجمع کرده بودند ، لذا عمر را به دنبال آنها فرستاد عمر سر رسید آنان را صدا کرد، ولى آنها اعتنایى نکرده و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت:
و الذى نفس عمربیده لتخرجنّ او لاحرقنّها على من فیها .
به همان خدایى که جان عمر در دست اوست، سوگند یاد مى کنم که بیرون بیایید و گرنه خانه را با کسانى که در آن هستند آتش خواهم زد. به عمر گفتند: اى اباحفص! فاطمه(علیها السلام) در این خانه است. عمر پاسخ داد: باشد!!
جوینی « استاد ذهبی » از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روایت می کند :
روزی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نشسته بود ، حسن بن علی (علیه السلام) بر او وارد شد ، دیدگان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم )که بر حسن (علیه السلام) افتاد ، اشک آلود شد ، سپس حسین بن علی (علیه السلام) بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم )گریست . در پی آن دو ، فاطمه و علی (علیهما السلام) بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) وارد شدند ، اشک پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) با دیدن آن دو نیز جاری شد ، وقتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) علت گریه بر فاطمه (علیها السلام) را پرسیدند ، فرمود :
اهل تسنن بر باوری نادرست و غیر قابل اثبات منطقی و عقلانی درباره آیه 40 سوره توبه معروف به آیه غار می باشد که بر این باورند این آیه فضیلتی برای ابوبکر حساب می آید . در صورتی که با تامل و تدبر در آیه ذکر شده در می یابیم که این آیه هیچ فضیلتی برای ابوبکر ندارد .
در این نوشته به صورت کوتاه پاسخ اجمالی به آن از طرف شیخ مفید (رحمه الله علیه) داده می شود و در پایان لینک هایی برای مطالعه بیشترحق جویان گذاشته می شود .
نماز تراویح یا خواندن نوافل ماه رمضان به جماعت، از بدعتهایى است که عمر بن خطاب وارد اسلام کرده است؛ پیش از او، نه در زمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلّم) و نه در زمان ابوبکر چنین چیزى سابقه نداشته است.
علمای شیعه و اهل تسنن با سند صحیح نقل کردهاند که نماز تراویح از بدعتهایعمر بن خطاب بوده است . همچنین بسیاری از علمای اهل تسنن به این قضیه اعتراف کردهاند.
مجلس پر از افراد معروف و سرشناس بود و محمّد بن جعفر(1) با جماعتی از بنی هاشم و آل ابوطالب و نیز جمعی از فرماندهان لشکر حضور داشتند. هنگامی که امام علیه السلام وارد مجلس شد، مأمون برخاست و محمّد بن جعفر و تمام بنی هاشم نیز برخاستند. امام علیه السلام همراه مأمون نشست، امام آن ها به احترام امام علیه السلام هم چنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آن ها داده شد و همگی نشستند. مدتی مأمون به گرمی با امام علیه السلام سخن گفت. سپس رو به جاثلیق کرد و گفت:
اهل تسنن بر این باور هستند که کارهای دینی که انجام می دهند بر اساس سنت رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) و همچنین کتاب الله الحکیم است .
در اینجا ما به موضوع دست بسته خواندن اهل تسنن می پردازیم و می نگریم که دست بسته خواندن نماز سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) است یا سنت عُمر ؟!
مسلم است که تصرف در دین، از طریق افزودن یا کاستن شریعت بدعت است .