پاسخ شیخ مفید (رحمه الله علیه) به شبهه آیه غار
اهل تسنن بر باوری نادرست و غیر قابل اثبات منطقی و عقلانی درباره آیه 40 سوره توبه معروف به آیه غار می باشد که بر این باورند این آیه فضیلتی برای ابوبکر حساب می آید . در صورتی که با تامل و تدبر در آیه ذکر شده در می یابیم که این آیه هیچ فضیلتی برای ابوبکر ندارد .
در این نوشته به صورت کوتاه پاسخ اجمالی به آن از طرف شیخ مفید (رحمه الله علیه) داده می شود و در پایان لینک هایی برای مطالعه بیشترحق جویان گذاشته می شود .
اول ) دوّمین نفر قرار دادن ابوبکر ، فضیلت ابوبکر نیست ، زیرا مومن با مومن ، و همچنین مومن با کافر ، در یکجا قرار می گیرند ، وقتی انسان بخواهد یکی از آنها را ذکر کند می گوید دوّمین آن دو (ثَانِىَ اثْنَیْنِ)
دوم ) ذکر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و ابوبکر در کنار هم ، نیز دلالتی بر فضلیت ابوبکر ندارد ، زیرا چنانچه در دلیل نخست گفتیم در یکجا جمع شدن ، دلیل بر خوبی نیست ، چه بسا مومن و کافر در یکجا جمع می شوند ، چنانکه در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) که شرافتش از غار ثور بیشتر است ، مومن و منافق و ... می آمدند و در آنجا کنار هم اجتماع می کردند ، از این رو در قرآن آیه 36 و 37 سوره معراج می خوانیم :
فَمَالِ الَّذِینَ کَفَرُواْ قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِینَ
این کافران را چه می شود که با سرعت نزد تو می آیند ، از راست و چپ ، گروه گروه
و همچنین در کشتی حضرت نوح (علیه السلام) هم پیغمبر بود و هم شیطان و حیوانات پس اجتماعات در یک مکان ، دلیل فضیلت نیست .
سوّم ) امّا در مورد مصاحبت ، این نیز دلیل فضیلت نیست ، زیرا مصاحب به معنی همراه است ، چه بسا کافر با مومنی همراه باشد چنانکه خداوند در قرآن آیه 37 سوره کهف می فرماید :
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّیَکَ رَجُلاً
دوست (با ایمان ) او ( ثروتمند مغرور و بی ایمان) که با او به گفتگو پرداخته بود ، گفت : آیا به خدائی که تو را از خاک آفریده کافر شدی
چهارم ) امّا اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به ابوبکر فرمود : لَا تَحْزَنْ ( محزون مباش ) این دلیل خطای ابوبکر است نه دلیل فضیلت او ، زیرا حزن ابوبکر ، یا اطاعت بود یا گناه ، اگر اطلاعت بود ، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از آن نهی نمی کرد ، پس گناه بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از آن نهی کرد .
پنجم ) امّا اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ( خدا با ما است ) دلیل آن نیست که مظنور هر دو باشند ، بلکه منظور شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به تنهائی می باشد ، و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از خودش تعبیر به جمع می کند ، چنانکه خداوند در قرآن آیه 9 سوره حجر از خود با لفظ جمع یاد کرده و می فرماید :
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ
ما ذکر (قرآن) را فرو فرستادیم ، و ما قطعا آن را نگهبانیم .
ششم ) امّا اینکه گفتی سکینه و آرامش بر ابوبکر نازل شده ، با ظاهر سیاق آیه ، مخالفت است ، زیرا سکینه بر آن کس نازل شد که طبق قسمت اخر آیه ، لشگر نامرئی خدا به یاری او شتافت ، که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) باشد ، اگر بخواهی بگوئی هر دو ( سکینه و یاری لشگر نامرئی) برای ابوبکر بود ، باید پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) را در اینجا از نبوّت خارج سازی ، پس سکینه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرود آمد ، زیرا او در این مورد ( در غار ) تنها کسی بود که شایستگی آرامش داشت ، ولی در قرآن در مورد دیگر که مومنین در شمول سکینه (آرامش) با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) نام هر دو آمده است ، چنانکه در قرآن آیه 26 سوره فتح می خوانیم :
فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ
خداوند آرامش خود را بر رسولش و بر مومنان فرو فرستاد